اشعار آلمانی زیبا اشعار عشق آلمان

زیبا اشعار آلمانی، عشق اشعار آلمانی، آلمانی شعر ترکی ترکی شعر آلمانی، شعر آلمانی، عشق شعر آلمانی، شعر عشق ترکی، شعر در آلمان است.



سفر گرانبها ما از سهام اعضای ما ثبت شده است که در انجمن های انجمن آلمان که در زیر ذکر شده است ثبت می شوند و برخی از اشتباهات کوچک، اشتباهات فرم و ... از سهم اعضاء جمع آوری می شوند. ، درس زیر توسط مربیان AlMancax تهیه نشد، بنابراین ممکن است برخی از اشتباهات را داشته باشد، شما می توانید از انجمن AlMancax برای رسیدن به درس های آماده شده توسط مربیان AlMancax دیدن کنید.

Ich wünsche dir
das du immer jemand hast
در حال بارگذاری مجدد: ich mag dich.
درخت خاکستری: ich liebe dich.
درخت خاکستری: ich höre dir zu.
درخت سرخ می شود،
selbst wenn sie dir nicht passt.
جماد، دیر سیچ Zeit nimmt für dich،
wenn du sie brauchst
آچو ون er eigentlich keine Zeit کلاه
und sich trotzdem dir widmet.
جیموند، در حال مذاکره است
auch wenn du mal schwierig bist
جیموند، در دل طبیعت،
منچستر یونایتد برای منچستر یونایتد.

من همه هستم برای تو
من همیشه تو را دوست دارم
گوش دادن به شما، که به شما می گوید که ارائه ...
حتی اگر بعضی وقتها به نفع شما نباشید، آنها می گویند که فکر می کنند
حتی اگر زمان هم نباشد، زمان آن است که شما نیم ماه باشد و حتی اگر آن را برای شما نباشد ...
گاهی اوقات، حتی اگر دشوار باشد، کسی که می تواند شما را تحمل کند.
کسی که شما را به عهده می گیرد،
دیروز شما یک شخص فوق العاده برای من هستید ...



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

du ferinnerst miich a liebe

می خواهم ببینم چه می گویم
ICH بن nicht مهر گنز oben UND ICH وایس، از Woh gehen ICH soll
wo viele schatten sind، da ist auch licht
ich laufe zu dir، ich vergess dich nicht
du kennst mich und mein wahres gesicht
du ferinnerst miich a liebe
ich kann sehen wer du wirklich bist
du erinnerst mich daran، wie es sein kann
wozu der gançade kampf um macht und geld
سولیم شیمل هیر auf dieser Welt بود
wenn ich doch gehen muß، wenn mein tag gekommen ist
WENE MEEN INNER URMETE ZU MIRE SPIHICT
ich bin taub und hör sie nicht
dann schau mich an und halte mich
عجیب و غریب
zeig mir، wer du wirklich bist
دیوانه میر داران، wie es sein kann
عجیب و غریب
zeig mi wer du wirklich bist
میر دیوانه داریان می گوید:
da ist ein weg so weit
und endet در unendlichkeit
da ist ein fluss lang und schön
ich kann das ende nicht sehen
ich kann das ende nicht sehen
du ferinnerst miich a liebe
ich kann shen، wer du wirklich bist
du erinnerst mich daran، wie es sein kann
عجیب و غریب
zeig mir، wer du wirklich bist
دیوانه میر داران، wie es sein kann
می خواهم ببینم چه می گویم
ICH بن nicht مهر گنز oben UND ICH وایس، از Woh gehen ICH soll


وقتی روح تاریک است، هیچ معنایی ندارد
من به معنای واقعی کلمه وجود دارد
و من نمی دانم کجا باید بروم
من نمی دانم کجا سایه است .. این روشن است ..
من به تو فرار میکنم، تو را فراموش نمی کنم ..
تو به من میشناسی، کل چهره ...
شما با عشق به خاطر می آورید ...
من می توانم ببینم که شما واقعا هستید
به یاد داشته باشید تا زمانی که می توانید ...
تمام جنگ ها و پول ساخته شده به نام ...
چه باید در این جهان جمع آوری کنم؟
اگر من باید بروم، وقتی که روز (م) می آید ...
وقتی صدای داخل من به من حرف می زند ...
من متاسفم .. من نمی تونم بشنوم ..
پس من را نشان بده و آن را نگهدار
اگر من را با عشق به یاد می آورید ...
به من نشان دهید که واقعا چه کسی هستید
به یاد داشته باشید که تا آنجا که ممکن است
اگر من را با عشق به یاد می آورید ...
جاده بسیار دور است
و آن را با ابدیت پایان می دهد ..
یک رودخانه طولانی و زیبا وجود دارد ..
من نمی توانم پایان را ببینم ...
من نمی توانم پایان را ببینم ...
شما با عشق به خاطر می آورید ...
من می توانم ببینم که شما واقعا هستید
شما به یاد می آورید، همانطور که می توانید ..
اگر من را با عشق به یاد می آورید ...
به من نشان دهید که واقعا چه کسی هستید
به یاد داشته باشید، تا آنجا که من می توانم ..
وقتی روح تاریک است، هیچ معنایی ندارد
من به معنای واقعی کلمه وجود دارد
و من نمی دانم کجا باید بروم


ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا امکان کسب درآمد اینترنتی وجود دارد؟ برای خواندن حقایق تکان دهنده در مورد برنامه های کسب درآمد از طریق تماشای تبلیغات کلیک
آیا نمی دانید که چقدر می توانید در ماه فقط با بازی با تلفن همراه و اتصال به اینترنت درآمد کسب کنید؟ برای یادگیری بازی های پولساز کلیک
آیا دوست دارید راه های جالب و واقعی کسب درآمد در خانه را یاد بگیرید؟ چگونه با کار از خانه درآمد کسب می کنید؟ برای یادگیری کلیک

Sterne und Träume

Weißt du noch
Wie ich die die Sterne vom Himmel
holen wollte
um neg einen traum zu erfüllen؟
اما
دو مینتست
sie hingen viel zu hoch ...!
دیروز
strechte ich miich zufällig
دم Himmel entgegen،
und ein Stern fiel
در دست من hinein دست.
جنگ عشاق گرم
und zeigte mir
dass Träume vielleicht nicht sofort
در Erfüllung gehen؛
aber irgendwann ...؟!

ستاره ها و رویاها

برای گرفتن یک ستاره در آسمان
آیا به یاد می آورید که من می خواستم ..؟
برای درک یک رویایی ..
اما خیلی زیاد است
آیا شما فکر می کنم ..
دیروز
بنابراین آسمان ها درست هستند
من رسیده است ..
و یک ستاره
او به از بین بردن سقوط کرد.
هنوز گرم است
و به من، شاید
اتفاق خواهد افتاد
آن را نشان داد ..
اما در هر زمان ..




Soll ich eine Wolke sein

در این Wolke über dem Meer
darauf ein silbernes schiff
darin ein gelber فیش
am grund blauer تانگ
من Strand ein nackte Mann هستم
steht da den denkt:
Soll ich eine Wolke sein
oder das schiff
Soll ich ein Fisch sein
oder der tang؟
Keines، Keines، Keines.
Das Meer muß man sein، مین سون،
mit der Wolke، dem Schiff، dem Fisch، dem Tang.

ابر مو اولسام

ابر ابری بیش از دریا
کشتی در نقره
ماهی زرد در
جلبک آبی
مرد برهنه
متوقف می کند فکر:
اگر ابر هستید،
کشتی یا نه
چه ماهی، چه ماهی
آیا خزه است یا نه؟
این چیست، چه چیزی است، چه چیزی است.
در حال دریا، پسرم
ابر، کشتی، ماهیگیری، جلبک.


زندگی

Leben wie ein Baum
einzeln und frei
und brüderlich
wie ein ولد
das ist unsere Sehnsucht!

قانونی کردن

مثل یک درخت لخت
تک و رایگان
و مانند یک جنگل
برادرانه،
Bu
ستون ما


زمان

ای خداحافظی می کنم Pforten geöffnet
Damit du herein kommen kannst،
من sehr viel zeit vergangen هستم
jedoch bist du nicht gekommen.

دو تا از مهمترین ها
und ich häset sagen können:
ich bin immer noch die، die ich einst mal war
und das wäre die surßeste lüge auf erden gewesen.

آبر ich bin nicht mehr die،
پس از گذشت چندین سال،

Ich bin erwachsen geworden،
مونا مین باین ich erwachsen geworden mein kleines ..

دوو وارست نون و میر
villeicht wärst auch du erwachsen geworden،
ورد ich دان آه مین pforten öffnen ..
ich weiss es nicht mein kleines
ich weiss es nicht ..

زامان

برای آمدن به کاپیای آمدم
شما چندین بار وارد نشده اید

اکنون می توانید اینجا باشید
و من به شما گفتم:
این شیرین ترین دروغ در جهان خواهد بود.

اما احساس می کنم که من ایستاده ام

من بزرگ شدم
حالا من بچه دارم

من الان هم هستم
من در شکم رشد خواهم کرد
من هنوز هم می توانم به کاپیتان هایم بروم ..

من نمی دانم کودک
من نمی دانم ..


Der Morgen danach
(رویاهای ارواچن)

Erwachen XI

Einsam laufe ich am strand entlang،
منچملی، دیوید فواسپورن،
ووم Meer سریع verwischt.

Ich hatte es nur als Spiel empfunden،
als du losgerannt bist.
Erst als du uneinholbar enteilt warst
ارکانت ich
dass es deine هنر جنگ
Lebewohl zu sagen.

صبح روز بعد

از خواب بیدار

پیاده روی به تنهایی در ساحل
گاهی گام های شما را می بینم
تقریبا پاک شده از دریا

فکر کردم فقط یک بازی بود
در کت شما
دورتر
من فهمیدم
این سبک شماست
خداحافظ


Ich sitze allein در Dunkel der Nacht
ich geh noch nicht schlafen - hab a dich gedacht.
اظهار داشت: دوبرابر شد
وود دوچرخه بیست و دویچهارتر از لاهست.
Ich stelle mir vor، du wärst grade hier،
دیدمست میچ در دنگ آرم und ich lache mit dir.
Oder ich weine، wenn du traurig bist،
da gemeinsames رجوع کنید به این که خیلی بد است
Ich schau durch mein Fenster und fühle noch mal،
دونم لحظه ای هم میهنی می کنه
Ich spüre den Herzschlag، ich merke noch mehr.
ایچ من را دوست دارم Sehnsucht - du fehlst mir so sehr.
Vergessen، das wollte ich dich - aber wie؟
نون وایس ich، ganz vergessen kann ich dich nie.
Ich werde dich suchen und finden und dann
fangen wir einfach noch einmal von ganz vorne an.
Ich brauche dich، das sagt mir jeder tag.
به دنبال اوجنابلیک زینت میر، وای شریش دی سی مگ.
به همین دلیل است که شما می توانید از آن استفاده کنید
und denke mich zu dir - das ist mein glück.
مین آینزژ، مین تروم و مین هافن،
das wir un vielleicht morgen wieder treffen.

من به تنهایی در تاریکی نشسته ام
من هنوز نمی خوابم
فکر کردم، حالا شما چه کار می کنی؟
کجا آب است و کجا هستید و گریه می کنید ...
من فکر می کنم در اینجا و در حال حاضر،
مرا در آغوش گرفت و با تو خندیدم
وقتی غمگینم، یادا با تو میخندند ..
اینجا غم و اندوه مشترک است، فقط نیمی از آنچه درد است ..
من به پنجره من نگاه می کنم و دوباره احساس می کنم
اولین بار تو را دیدم
قلبم را میشنوم، هنوز هم از آن آگاه هستم ..
من اشتباهاتم را درک می کنم .. شما خیلی کم است ..
من می خواستم فراموش کنم، اما چگونه؟
حالا من می دانم که من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد ..
من شما را صدا می کنم و شما را پیدا می کنم و سپس
ما فقط یک بار در مقابل همه چیز دست و پا می کنیم.
من به تو نیاز دارم، هر روز به من بگو
و هر لحظه را به من نشان بده، آنچه را که می خواهم انجام دهم ..
من فقط به جلو پنجره می روم
و از خودت به من بگویی، این شادی من است.
من، رویای من و امید،
شاید فردا فرصتی برای ملاقات / دیدار داشته باشیم.


ایچ ژی اشتباه می کشم
لایک من جاشدینگ
Ich فالاینده
Ich bin verloren ... ich bin ohne Hoffnung
من اسم نداشتم شولد
من dlaert endlos، wieder himauszukommen.

Ich gehe dieselbe استلا سیلندر
لایک من جاشدینگ
ایچ یازدهم، به همین ترتیب، نیزه ایی
Ich falle wieder hinein
ایک kann nicht glauben، شون wieder زو سین AM مشارکت gleich
Aber es ist nicht mein Schuld
Immer noch dauert es sehr lange، heauszukommen.

Ich gehe dieselbe استلا سیلندر
لایک من جاشدینگ
Ich sehe es
Ich falle immer noch hinein ... aus Gewohnheit
مین آفن
ایچ ویس، وای اچ باین
es ist meine eigene Schuld
Ich komme sofort heraus.

Ich gehe dieselbe استلا سیلندر
لایک من جاشدینگ
ایه جهرم Darum قهرمان.
ایه ژئه و اندر استراسس

من مستقیما در جاده می روم
معده بزرگ روی زمین وجود دارد
من در حال سقوط هستم
من گم شده ام ... من بیکار هستم
طول می کشد تا بیرون برود

دوباره به همان شیوه می روم
سوراخ عمیق در کف
من وانمود نمیکنم
من دوباره سقوط میکنم
من نمی توانم باور کنم که هنوز در همان جا هستم
اما این من نیستم.
طول می کشد تا دوباره، من نمی توانم از آن خارج شود

من دوباره به همان مسیر می روم
سوراخ عمیق در کف
من می بینم
من دوباره سقوط میکنم ...
چشمانم باز است
من برگشتم به جایی که هستم
خودممممممم
من الان میروم

من دوباره به همان شیوه می روم
سوراخ عمیق در کف
من دور می شوم
من در جاده دیگری هستم

Sogyal Rinpoche: Das tibetische Buch vom Leben und vom Sterben؛ Barth-Verlag 1984

کتاب زندگی و مرگ تبت




شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
نمایش نظرات (3)