سلامت آلمان، بیماری ها و تشریفات مربوط به بیمارستان

عبارات بهداشتی آلمانی ، عبارات آلمانی ، عبارات آلمانی مورد استفاده در پزشک ، مشکل پزشک آلمانی ، عبارات پزشک آلمانی ، جملات بیمارستان آلمانی ، آلمانی صحبت در دکتر



بازدید کننده عزیز از اعضای ما که برای انجمن ثبت نام از به اشتراک گذاری almancax واقع در زیر زبان آلمانی وارد شده بود، برخی از اشتباهات حروف جزئی از اعضای از سهام و غیره وارد شده است. ممکن است، آن است که توسط زیر مدرسان دوره almancax آماده، پس از آن ممکن است حاوی برخی از اشکالات برای رسیدن به درس تهیه شده توسط معلمان almancax almancax به تالار گفتمان.

einen Arzt befragen: با دکتر مشورت کنید
وای ایده ich einen ... ..؟ -آیا یک ... من آن را پیدا کنید؟
Ich brauche einen Arzt. من به یک پزشک نیاز دارم
ایچ بن کینکار.
Bitte rufen sie einen Arzt. لطفا با دکتر تماس بگیرید!
Wann hat er sprechstunde؟ زمان بازرسی چیست؟
das sprechzimmer: تمرین
مرگ Verabredung، der Termin: انتصاب
beschäftigt، besetzt: mesgul
dringend، wichtig: فوری، مهم است
Das Krankenhaus: بیمارستان
die Untersuchung: بازرسی
schwellen: منفجر کردن
die Reaktion,die Wirkung: واکنش
مرگ اسپیتز، تزریق تزریق: تزریق
ernst: جدی
مرگ در تبلت: قرص
آنتی بیوتیک: آنتی بیوتیک
در letzter Zeit: اخیرا
morgens und abends: صبح و عصر



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

ویرمال تاگلیچ: 4 بار در روز
sich nicht wohlfühlen: احساس خوبی ندارم
ایچ هابرماس همگام (.
میترت مگن وه (Midem agiriyor)
Ich habe mich erkältet. (Üsüttüm)
Ich habe mich verletzt. (زخمی شد.)
آه آستانه (آستیم)
Ich bin Diabetiker (رژیم غذایی)
ایک شد meine وایس nicht Blutgrupp. (من گروه کاربری خون من نمی دانم.)
der Schmerzstiller (تسکین دهنده درد)
داس آسپرین (آسپرین)
Die Pille (قرص)
die Medizin (دارو)
das Abführmittel (musil)
der Hustensirup (شربت سرفه)
das Schlafmittel (قرص خواب آور)
دی اشمرتزن (کشاورزی)
آلرژی مرگ (آلرژی)
die Impfung (شورش)
der Schwindel (گیتار باس)
der Hexenschuß (پشت سفت)
die Halsschmerzen (گلودرد)
برونشیت مرده (bronsit)
der Brechreiz (تهوع)
der Schlaganfall (felc)
der biss (isirma)
der Durchfall (اسهال)
سوزش معده (سوزن)
der Herzanfall (سکته قلبی)
مرگ بلوتونگ (خونریزی)
der Blutdruck (فشار خون)
das Geschwür (زخم)
هوهر بلاتدراک (فشار خون بالا)
Ich habe Magenschmerzen. من درد در معده (معده) دارم.
Ich habe Kopfschmerzen und 38 Grad Fieber.I دارای درد و درجه درجه 38 درجه آتش است.
Ich habe Zahnschmerzen.I درد دارم.
در روکین برگزار می شود.
Ich bin deprimiert



شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
نمایش نظرات (1)