کلمات آلمانی که با حرف M شروع می شوند

کلمات ، جملات و معانی ترکی شروع با حرف M در آلمانی. دوستان عزیز ، لیست کلمات آلمانی زیر توسط اعضای ما تهیه شده است و ممکن است کمبودهایی وجود داشته باشد. برای ارائه اطلاعات آماده شده است. اعضای انجمن ما می توانند کارهای خود را منتشر کنند. همچنین می توانید با عضویت در انجمن ما کار دوره آلمانی خود را منتشر کنید.



کلمات آلمانی وجود دارد که با حرف M شروع می شوند. اگر می خواهید رایج ترین کلمات در زبان آلمانی را در زندگی روزمره یاد بگیرید ، اینجا را کلیک کنید: Kelimeler آلمان

حال بیایید لیست کلمات و جملات خود را ارائه دهیم:

مالاریا مالاریا
مالتن، streichen؛ لکه رنگ (-i)
مالر، نقاش Kunstmaler
Hibiscus مالو
انسان هیچ چیز را برای انجام دادن ندارد
man kann nie wissen هرگز روشن نخواهد شد
مرد ماشین را انجام داده است
مانچ، مانچ، برخی، که
انشا برخی از مردم را لایت کنید
manche، einige، gewisse Leute؛ و گاهی اوقات
مانچین، einige؛ بنابراین ژوئیس
mancher von uns
منچمال
منچملی گاهی اوقات
مانچمال، gelegentlich، ab und zu گاهی اوقات
مشتری مندی
ماندارین ماندارین
بادام ماندل (cik)
کمبود مگن
منگ
مانگالاهفت
افسانه
مردر سنسر



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

سوسک بانوی بانوی
مارک مغز
علامت گذاری کنید ، علامت گذاری کنید؛ نشان ها ، علائم ، نشانه ها ، علائم ، چشمک ها ، علائم ؛ علامت نماد
نام تجاری، مارک تجاری
بازار؛ یکشنبه یکشنبه
فاصله بازار شکاف بازار
محل مرمما
مراکش، عربی مراکش، عربی
مریخ مریخ
مریخ مریخلی
مارس مارس
ماشین ماشین
Maß، Größe، Ausmaß، Meßstab اندازه گیری می شود
ماسن شفت، در گروپ Mengen پشته
Massenunfall، Massenkarambolage سقوط زنجیری
احتیاط کنید، احتیاط کنید
materialell، finanziell مواد
ریاضیات ریاضی
متریس، معشوقه گلبی
ملودی
مولولف مول
ماورر والر
ماوس ماوس
بنای یادبود
حداکثر حداکثر
تعمیرکار Mechaniker
دارو دارویی
Medikamente einnehmen گرفتن / نوشیدن دارو
مدینه مدینه
Mediterran؛ Mittelmeer مدیترانه
mediterranes تهویه مطبوع آب و هوای میان مرزی
مطالعه Medizin studieren medicine


مین Schlafzimmer ist گلد اتاق خواب رنگ زرد
مین واتر و دیم سینن babamgil، پدر من
مین) Liebling عزیزم
مین، دین، سین / اهر، و غیره () من، تو، خودت، ما، تو، خودت
من بزرگتر توچر دختر بزرگم
مین Einzige
گودالد ژخت زو اندی اکنون از صبر و شکیبایی برخوردار است
مین شوئن sind nass geworden کفش من در حال کشیدن آب است
مین سوزی عسل
مینر Meinung nach به نظر من
مینر Meinung nach به نظر من، به من
مینر Überzeugung nach
meinetwegen (... euretwegen و غیره) از چهره من (... از پشم شما و غیره)
Meise iskete
مکه مکه
ملیسا
قاعدگی، قاعدگی Monatsregel، با توجه به قاعدگی
Mentalität، ذهنیت Denkweise
جیوه جیوه
Merkwürdigkeit، Eigenartigkeit عجیب و غریب
مسه منصفانه است
Messe، Gottesdienst، مراسم ریتا
messen
چاقو Messer
فلزات؛ مواد معدنی؛ معدن، معدن Bergwerk
metallisch، فلز منی
متد، روش Verfahren، روش
متزگر، قصاب فلیشیر (-i)
مینو مینو
تو، او، شما، آنها، تو
گوسفند دریای Miesmuscheln
اجاره ملک
مستاجر Mieter
میکرو (auch Schimpfwort) جوانه
شیر شیرین

ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا امکان کسب درآمد اینترنتی وجود دارد؟ برای خواندن حقایق تکان دهنده در مورد برنامه های کسب درآمد از طریق تماشای تبلیغات کلیک
آیا نمی دانید که چقدر می توانید در ماه فقط با بازی با تلفن همراه و اتصال به اینترنت درآمد کسب کنید؟ برای یادگیری بازی های پولساز کلیک
آیا دوست دارید راه های جالب و واقعی کسب درآمد در خانه را یاد بگیرید؟ چگونه با کار از خانه درآمد کسب می کنید؟ برای یادگیری کلیک

شیر پودر شیرین
Milchstraße راه شیری
خفیف خفیف
Militärdienst، خدمات نظامی وردستان
militärisch، mililitar- نظامی
میلیز، ژاندارمری ژاندارمری
میلیاردها میلیون
طلای Milz
میموس میوزوس
Minderheit <=> اقلیت مهرهیت (-gi) <=> اکثریت (-g)
ذهن پرست، حداقل از دست رفته است
Mindestlohn حداقل دستمزد
قیمت پایه Mindestpreis
سودا معدنی، آب معدنی
حداقل حداقل
Minirock مینی دامن
وزیر وزیر
وزیر امور خارجه
وزیران وزارتخانه، هیئت وزیران
منهای minus
دقیقه دقیقه
mir ist langweilig، ich langweile mich خسته شده است
mir ist nach Weinen zumute گریه در داخل
mir ist schlecht / übel midem



چه کسی با MIT WEM، کی؟
Mit Wem spreche ich ؟، Wer ist am Apparat؟ چه کسی می بینم؟
mit Zucker (suß) ، gezuckert <=> ohne Zucker ، ungezuckert با شکر <=> بدون قند
میتربیرت، عنصر قبرستان
Mitarbeiter، دستیار Helfer
همراه با mitbringen
take mitbringen، come (ص.
شهروند شهروند میتبورگ، Staatsbürger
miteinander schlafen عشق می کند
عضو Mitglied
Mitglied der Familie، Angehöriger fert
تبدیل شدن به یک عضو Mitglied sein (-e)
عضويت در Mitglied Sein von (-in)
میلیتاریسم؛ رحمت
ستیزه جویان متاهل (-e)
mitleidig <=> mitleidlos ، unbarmherzig مهربان <=> بی رحم ، بی رحم
چندین نفر را در کنار شما ببرید (-i)
mitnehmen توسط / همراه / با هم
mitnehmen (wen)، (hin-) bringen (von ... nach ...)
Mitschreiben، Sich Notizen توجه داشته باشید
ناهار Mittag
ناهار Mittagessen
ناهار mittags
mittags، immer um die Mittagszeit ناهار
استراحت ناهار Mittagspause
Mitte / Ende / Anfang Mai اواسط مه، پایان، سر
میته (Mitte)؛ مینا هینین؛ Mittendrin؛ در محیط der Mitte؛ وسط؛ وسط؛ در وسط
neilen، bekanntmachen، melden، berichten inform
mitteil که؛ ansagen؛ öffentlich bekanntmachen؛ annoncier که؛ اعلام anzeigen (-i)
Mitteilung؛ Bekanntmachung؛ اطلاعیه Anzeige
محیط ماتل
Mittel und Wege finden remedy
Mittel und Wege find für enable / find (-e)
Mittel und Wege suchen für ... search for remedy (-e)
Mittel، Werkzeug، خودرو Fahzzeug، ماشین طعم
Mittel، Werkzeug؛ ابزار ابزار، دستگاه
Mittel؛ Verkehrsmittel، Fahrzeug؛ وسیله نقلیه Gerät، CI
میتلالتر قرون وسطی

میتلفینگ انگشت میانی
Mittelmeergebiet منطقه مدیترانه
Mittelpunkt، مرکز Zentrum
از طریق mittels (Gen./Nom)
ماتلز، از طریق Durch
mittelschlank، rundlich، mollig دسته (بالا)، چاق و چله
در وسط دست نخورده استراست
دویدن از وسط (درون)
Mitternacht نیمه شب
Mitternacht نیمه شب
Mitternacht، um Mitternacht نیمه شب
چهارشنبه Mittwoch
ترشی ترشی
ترکیب؛ لرزش
مد حالت
مدرن، مدرن
modisch، der letzte Schrei آخرین مد
modisch، nach در حالت
محمد محمد
Mokka-) Tasse bean
مولکول مولکول
پادشاه (حاکم)
پادشاهی سلطنتی، تنها مرد
مونیتالوانگ برای ماه ها
monatlich؛ ماهانه Monatsgehalt
موناتس، Wochen-) Zeitschrift (ماهانه، هفتگی) مجله
حقوق ماهانه Monatsgehalt
Mond / Sonnenfinsternis ماه / خورشید گرفتگی
مند؛ ماه مونات
مهتاب مهتاب، مهتاب
مهتابی Mondschein
مونتاگ دوشنبه
اخلاق اخلاقی
اخلاق) Schuld؛ Strafbare Handlung، Straftat crime
قتل مرد
مورگو فردا
فردا شب عید می شود
مرمر بروس فردا صبح
مورگان zurückkehren برای بازگشت فردا
سحر Morgendämmerung
morgens، am Morgen در صبح
morgens، جین مورگان صبح ها
Morgenschicht، Mittagschicht، Abendschicht، Nachtschicht صبح، ظهر، شب، عصر
Moshee مسجد (من)
Moskito، Stechmücke پشه
مسلمان مسلمان مسلمان
موتور موتور

motorisiert موتور
متی متی
مبلمان مبلمان
möbliert <=> unmöbliert مبله <=> مبله نشده
Möchte Sie etwas zum Wein؟ آیا چیزی را در شراب می خواهی؟
آیا می دانید؟ آیا چیزی را در کنار آن می خواهی؟
Möchten Sie noch etwas trinken؟ آیا چیز دیگری می نوشیدید؟
möge es nützlich sein yarasın
Möge im Neuen Jahr alles nach deinen / euren Wünschen gehen همه چیز را در سال جدید دریافت کنید
Tage so sein = wie glücklich sind wir
امکان پذیر است
احتمالا ممكن است
احتمال فرصت، فرصت، دناک
قاتل قتل
دلم برات تنگ شده
Mull-) لباس Verband
Multiplikationszeichen، Malzeichen crosshair
مهمات مهمات
مونیت، گلوله کوگل
زمزمه
کوه مورلیتیر داغ
گوشت خوک Muscheln
موزه موزه
موزیکال (-i)
گوش دادن به مراسم موسیقایی موسیقی در موسیقی موسیقی
ابزار Musikinstrument
یادداشت موسیقی
عضله عضله، عضله
دخالت عضله Musculellar
مسی ich sagen؟ آیا باید این را بگویم؟ آیا ما باید بگوییم (beachte: mit dativ)؟
مسلما شما می دانید
تصاویر (Beispiel) numume
شجاعت تو
تشویق مات فاسن
متاسفم ... شجاع باشید
روحیه متضاد zusprechen
mutig ، tapfer <=> mutlos ، feige شجاع ، شجاع <=> شجاع
متری مادر
مادر مادر Mutter der Mutter
ماتتر دس Vaters مادربزرگ
موتر؛ Haupt، Ur-، Grund-، Stamm-، Leitana
Muttermund، Scheide
تولد Mutterschaft
زبان مادر Muttersprache
Muttersprache <=> زبان مادری Fremdsprache <=> زبان خارجی
سالگرد تولد Muttertag
خسته از خستگی

سقوط به خستگی
خستگی را محدود کنید
Mühe verursachen (jmdm.) مشکل (-e)
Muhe، Anstrengung، تلاش Bemühung
آسیاب غلتکی
ممنوع است در اینجا اینجا را بکشید، بنابراین در اینجا آن را پرتاب نکنید
Mull، Abfall زباله
سطل زباله Müllcontainer
میلر (در) میلر
ضبطکننده Müllwerker
mündlich خوراکی
ممنوع
Münze، Spielmarke، سکه های تلفن
گوشی تلفن Münzfernsprecher
موریسچ بدخلقی
mürrisch dreinschauend <=> liebenswürdig، freundlich sullen <=> صورت خندان
به اجباری (-e) (Verneinung: من لازم نیست)
میتز بارت
Mütze، Kopfbedeckung؛ عنوان Überschrift
میرت مرسین



شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
اظهار نظر