کلمات آلمانی که با حرف R شروع می شوند

کلمات شروع شده با حرف R در آلمانی و معنی ترکی آنها. دوستان عزیز ، لیست کلمات آلمانی زیر توسط اعضای ما تهیه شده است و ممکن است کمبودهایی وجود داشته باشد. برای ارائه اطلاعات آماده شده است. اعضای انجمن ما می توانند کارهای خود را منتشر کنند. همچنین می توانید با عضویت در انجمن ما کار دوره آلمانی خود را منتشر کنید.



در اینجا کلمات آلمانی وجود دارد که با حرف R شروع می شوند. اگر می خواهید رایج ترین کلمات در زبان آلمانی را در زندگی روزمره یاد بگیرید ، اینجا را کلیک کنید: Kelimeler آلمان

حال بیایید لیست کلمات و جملات خود را ارائه دهیم:

تخفیف Rabatt gewähren
راب کراو
rabenschwarz، stockduster، pechschwarz سیاه و سفید، سیاه و سفید
Rache (nehmen)، Vergeltung (üben) انتقام (گرفتن)
چرخ راد
Radiergummi؛ پاک کننده Abwischlappen
Radeschen turb
رادیو رادیو
رائه، فهلر، آنتن آنتن، هوا
قاب رحمان
رند، سیت؛ اوفر، لبه مرزی، ساحل
چمن Rasen (Platz)
ریجستر، sturmisch، عوارض، wyntead شاخدار
ماشین اصلاح Rasierapparat
تیغ زدن Rasierklinge
نژاد راس (ke)
محروم کردن
ریش تراشیدن
Rat، Ratschlag admonition (-dü)، مشاوره
Rat، Versammlung، Vorstand پارلمان
اقساط نرخ (-di)
نرخ را بشناسید
امتیاز بد! حدس بزن
Rathaus، Gemeinde، شهرداری Stadtverwaltung
معماهای Rätsel، پازل
رت موش
راوش، کومم دود می کند



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

rauchen (im moment؛ gewöhnlich) سیگار کشیدن، با استفاده از
Rauchen schadet der Gesundheit سیگار کشیدن به سلامت آسیب می رساند
rauchen؛ نوشیدنی
fuigera räuchern، خشک با بخور دادن
دریا را دریابید
raues / mildes تهویه مطبوع سخت / نرم آب و هوا
raues / mildes تهویه مطبوع سخت / نرم آب و هوا
Raum، Laderaum؛ Geschäft، Kaufladen، Lagerhaus، Magazine، انبار Warenhaus
رام؛ خلاء؛ فضای لیر
کشتی فضایی Raumschiff
کاپو Raupe
کاپو Raupe
rauswerfen، verjagen
راویولی راویولی
reagieren واکنش نشان می دهد (-e)
واکنش واکنش
واکنش، واکنش Gegenwirkung
ریبل آس
rebellieren، revoltieren، sich شورش شورش، شورش
rechnen، محاسبه، محاسبه
Rechnung، (Bank-) حساب حساب (-bI)
recht مین
recht viele، sehr viele بسیاری از
Recht به؛ Rechtswesen، Jura قانون Rechtswissenschaft
Recht به؛ zukommender Anteil شایستگی (-kkı)
مستطیل Rechteck
هرمانفاهن را به سمت راست بکشید
وکیل Rechtsanwalt


وکیل Rechtsanwaltstätigkeit
راهنمای املا Rechtschreibwörterbuch
rechtskräftiges دقیق نصف اروتیل
Rechtsradikale فوق العاده درست است
Rechtsstreit، Klage، Streitsache، Prozess دادرسی
Redewendung، Ausdruck
reduziert (er Preis) cheapened (قیمت)
بازتابنده، rückstrahlen
قفسه رگال
حکومت رجل
regelmäßig ، ordentlich <=> unregelmäßig منظم ، متعارف <=> نامنظم ، غیرتنظیمی
regelwidrig بر خلاف قوانین
باران ریژن
رنگین کمان Regenbogen، ebexcloth
بارانی Regenmantel
Regenschauer، Wolkenbruch دوش
چتر Regenschirm
دولت Regierung، دولت
سبک مدیریت Regierungsform
حزب حاکم Regierungspartei
منطقه ای منطقه ای
ثبت نام
Registierkasse yaza kas
رگبار باران
regnerisch <=> تروکن ، niederschlagsfrei بارانی ، بارانی <=> بدون باران ، بدون باران
رحمت
مالش دادن
رایش kostenpflichtig <=> بازو؛ سکه kostenlos <=> رایگان
Reichlich
reichlich ، در großer Menge؛ weit، groß <=> eng، schmal؛ wenig bol <=> باریک؛ مقدار کمی
Reif (auch bei Menschen) بالغ است
reifen، reif werden ripen
Reihe (nfolge)، Serie serie، سری

ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا امکان کسب درآمد اینترنتی وجود دارد؟ برای خواندن حقایق تکان دهنده در مورد برنامه های کسب درآمد از طریق تماشای تبلیغات کلیک
آیا نمی دانید که چقدر می توانید در ماه فقط با بازی با تلفن همراه و اتصال به اینترنت درآمد کسب کنید؟ برای یادگیری بازی های پولساز کلیک
آیا دوست دارید راه های جالب و واقعی کسب درآمد در خانه را یاد بگیرید؟ چگونه با کار از خانه درآمد کسب می کنید؟ برای یادگیری کلیک

Reihe (nfolg A)؛ Zeitpunkt؛ رتبه Sitzbank
درگیری (Sache) naiv (شخص) خالص
rein blau، himmelblau masmavi
انگلیس
پاک کننده Reinigung
برای جا به جا شدن (-e)
شیرجه بازسازی شده (-e)
برنج ریس (من Rohzustand)
برنج و شیرینی Reis und Teigwaren
سفر (Allgemein) سفر
تجدید حیات) گذرنامه را تصویب کنید
آژانس مسافرتی Reiseburo
هزینه سفر Reisekosten
سفر
راننده Passagier مسافر
مورد مسافرت Reisetasche
Reisgericht، Reis im zubereiteten برنج زوستند
مجذوب
رایت اسب
ضبط نوار
مذهب مذهب
Religiös، Die Religion betreffend، مذاهب مذهبی، مذهبی
religiös، fromm؛ Gläubiger مذهبی است
religiöses جشنواره جشنواره جشنواره
renovieren
گوزن رنسانس
Rentner بازنشسته شد
تعمیر، تعمیر، تعمیر تعمیرات
راه را بازسازی کنید
فروشگاه تعمیرات Reparaturwerkstatt
reparieren (neu)، تعمیر (زیر)
رزرو، Ersatz - رزرو
مصمم ، entschlossen <=> unentschlossen پایدار <=> ناپایدار
Respekt، Ehrerbietung، Hochachtung احترام، احترام
respektvoll <=> taktlos ، unhöflich محترمانه <=> بی احترامی
استراحت، Wechselgeld بالاتر از پول، پول استراحت
خلاصه، خلاصه Zusammenfassung
قطع کردن
resten (jmdn .vor) نجات (-i -den)
Rettich تربچه



راموتیگ پشیمانی
انقلاب انقلاب
هفت تیر اهن
دستور غذا را دریافت کنید
رین رن
قاضی ریشتر، قاضی (-ci)
ریشتر (kleinen Gerichten) کدی
richtig
richtig einschlafen
روده Richtig بسیار خوب است
richtig ، wahr؛ گرشت gerade (aus) ، مستقیم <=> falsch / Fehler true <=> false
Richtung، Seite؛ gegend؛ جهت Hinsicht
مسیرهای Richtungen
riechen (duften، stinken) بوی (خوب، بد)
کشویی Riegel (zum Schieben)
riesengroß (Sache) <=> groß ، terlter <=> mittel <=> klein شوهر (مرد) <=> بزرگ <=> متوسط ​​<=> کوچک ، کوچک ، کوچک ،
رند، پوسته Schale
گوشت گاو Rindfleisch (nicht: گوشت گاو)
گوشت گاو Rindfleisch
حلقه حلقه
Ring انگشت انگشت
کشتی گیر Ringkampf
دمبرگ (استخوان)
خطر ابتلا به خطر / پرتاب، چشم خطرناک
ریس، اسپورت ترک
ریس، اسپالت؛ geplatzt، gerissen؛ einen Sprung in der schüssel کبوتر شلوغ
ریتر، شوالیه کاوریر
Roastbeef سرد rozbif
چاودار روگن
روهر، روهر، لوله Schlauch
نقش بازی نقش
رول، غلطک اسپول
رمان رومی
عاشقانه عاشقانه
rosa صورتی
رز گل رز
رزنارت افزایش یافت
جوانه گندم
مراسم کارناوال Rosenmontagszug
رزین کشمش
رزماری رزماری
Rost pas
راسن
rostfrei ضد زنگ
پودر قرمز / ال / قرمز
پوسیدگی، سرخ شدن
پوسیدگی WIE عین Granatapfel (= مغز شون) مانند انار
انگور سیاه انگور Trauben
چغندرقند Rote-Bete-Salat
Rotes Kreuz؛ صلیب سرخ روتر هالبروم؛ هلال احمر
Rotes Meer دریای سرخ
گردنبند قرمز Rotkehlchen
رتل ریشه، کلم قرمز Rotkohl
مسیر مسیر

کباب کردن
rötliches Haar مو قرمز
راکولا، موشک موشکی
Ruderboot، قایق: Sandelbaum صندل
رفن، jmdm. تماس zurufen (-e)
Ruhe، Ausgeglichenheit؛ Ruheraum، veraltet: صلح Audienzfeld
Ruhe، Stille سکوت
ruhig / هنوز
Ruhig sein، Ruhe bewahren آرام باشید
روحیگ فریدول <=> غیرمجاز مسالمت آمیز <=> بی قرار
Ruhig ، leise <=> mit lauter Stimme ساکت / آرام ، صدای کم (لو) <=> بلند ، صدای بلند (لو)
روحیه، هنوز آرام است
روح
Rumänien رومانی، رومانی
Rumänien، Rumänne، rumänisch رومانی، رومی، رومانیایی
rumgammeln (gammelig)
rumtreiben (aneinander) reiben؛ auch: rumtreiben مالیدن
جنس زنانه Rumtree (in)
rundherum war niemand هیچ کس در اطراف وجود نداشت
Ruß است
Russe Rus
روسی روسی
روسیهسلند روسیه
عقب زدن
Rückentasche، کوله پشتی کوله پشتی
بلیط دور سفر Rückfahrkarte
Rückfahrt، بازگشت به Rückkhr
ستون فقرات Rückgrat
Rückseite، hinter (Richtung، Ort)، hinter ... هر پشت؛ برگشت؛ پشت (ژنرال)؛ از پشت
Ruhr mich nicht an!؛ Störe mich nicht! من رو لمس نکن
خراب کردن



شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
اظهار نظر