گفتگوهای آلمانی آلمانی، مصاحبه های آلمانی

آلمانی دیالوگ ها آلمانی، گفتار مشترک آلمانی



Käufer: Guten Tag!

Verkäufer: Guten Tag! Bitte schön، Wünschen Sie بود؟

کوافورد: ایچ لوکوموتیو را بردارید؟

آیا می توانم به شما بگویم که چه اتفاقی می افتد؟

Käufer: Mein Auto ist kamutt.

Verkäufer: Ja und؟

Käufer: Ich kann jetzt nicht nach Hause gehen.

Verkäufer: Gibt doch Busse، Strassenbahnen und Taxis.

دستگیره: Haben Sie nun eine Lokomotive oder nicht؟

وارکاوفر: جی، ایکس ابی را میبوسید.

Käufer: Warum haben Sie das nicht gleich gesagt؟

Verkäufer: آیا geht das dich a بود؟

Käufer: Auf Wiedersehen!

Verkäufer: Auf Wiedersehen!



ممکن است به این موارد علاقه مند باشید: آیا دوست دارید ساده ترین و سریع ترین راه های کسب درآمد را یاد بگیرید که هیچ کس تا به حال به آن فکر نکرده است؟ روش های اصلی برای کسب درآمد! ضمن اینکه نیازی به سرمایه نیست! برای جزئیات کلیک

ترکیه

مشتری: سلام

فروشنده: سلام! در اینجا هستی، چه میخواهی؟

مشتری: من نیاز به یک لوکوموتیو دارم

فروشنده: چه چیزی برای لوکوموتیو نیاز دارید؟

مشتری: ماشین شکسته است.

فروشنده: eee

مشتری: من نمی توانم به خانه بروم.

فروشنده: یک اتوبوس وجود دارد، یک تراموا وجود دارد، تاکسی وجود دارد.

مشتری: آیا شما یک لوکوموتیو دارید یا نه؟

فروشنده: بله، یکی وجود دارد اما من به آن نیاز دارم.

مشتری: چرا شما قبلا چنین نگفتید؟

فروشنده: آیا این شما را علاقه مند می کند؟

مشتری: ما به خدا سفارش دادیم ..

فروشنده: Güle güle ..

 



شما هم ممکن است اینها را دوست داشته باشید
اظهار نظر